قطعا اين قرآن به (( آيينى)) كه خود پايدارتر است راه مىنمايد، و به آن مومنانى كه كارهاى شايسته مىكنند، مژده مىدهد كه پاداشى بزرگ بر ايشان خواهد بود.
نكتهاى كه در اين قسمت از بحث مورد تاكيد است لزوم اعتقاد و باورى با روح و جان عجين، نسبت به مضمون اين آيه شريفه است؛ زيرا تا چنين اعتقاد و باورى درباره قرآن، بر روحيه انسان حاكم نباشد و تا انسان خود را به طور كامل در اختيار خدا قرار ندهد و خود را از پيش داورىها و هوسهاى نفسانى تخليه نكند هر لحظه ممكن است در دام وسوسههاى شيطان افتد و گمراه شود. آن گاه كه به قرآن كريم مراجعه كند ناخواسته در قرآن نيز به دنبال مطالب و آياتى مىگردد كه با خواستههاى نفسانى او موافق به نظر آيد.
بديهى است كه همه دستورات و احكام قرآن با خواستههاى نفسانى و اميال حيوانى انسان موافق نيست. انسان به حسب طبيعتش هوسها و خواستههاى دارد و دوست دارد كه قرآن نيز به ميل او سخن بگويد. بنابراين طبيعى است آن جا كه قرآن بر خلاف اميال حيوانى و نفسانى انسان سخن بگويد. انسان چندان روى خوش به آن نشان ندهد و آن جا كه آيات موافق با اميال نفسانى او باشد با گشاده رويى استقبال كند. البته همه اين فعل و انفعالات، پنهانى و در درون انجام مىگيرد ولى آثارش در اعمال و رفتار انسان ظاهر مىگردد؛ لذا عقل ايجاب مىكند كه قبل از مراجعه به قرآن، انسان ذهن خود را از هر گونه پيش داورى تخليه كند و از همه هوسها و خواستههاى نفسانى خود صرف نظر كند تا با روحيه خدا محورى به مكتب قرآن پا گذارد. در اين صورت است كه انسان زانوى ادب مىزند و با كمال ميل پذيراى معارف الهى مىشود.
تفسير به راى
بديهى است دست بر داشتن از هوسها و خواستههاى نفسانى و تسليم شدن محض در برابر دستورات و احكام الهى و معارف قرآن، نه تنها كار چندان آسانى نمىباشد؛ بلكه براى كسانى كه از روحيه بندگى و عبوديت چندان قويى برخوردار نيستند چشم پوشى از اميال و خواهشهاى نفسانى كارى بسيار مشكل است؛ به همين خاطر نيز آن را جهاد اكبر نام نهادهاند.
به نظر مىرسد زمينه روحى و روانى تفسير به راى از اين جا ناشى مىشود كه از يك طرف انسان به خاطر ضعف روحيه بندگى نمىتواند از هوسها و خواستههاى نفسانى خود بگذرد و از طرف ديگر شيطان از اين زمينه مناسب استفاده مىكند و با القائات شيطانى سعى مىكند فكر و ذهن چنين انسانى را در برداشت انحرافى و غلط از قرآن و دين جهت دهد و او را گمراه كند. به خصوص اگر اين شخص از نظر موقعيتهاى اجتماعى داراى موقعيت فرهنگى باشد، فعاليت و وسوسه شيطان و طمع اين دشمن قسم خورده در منحرف كردن چنين انسانى جمعى و گروهى را كه ممكن است از اين انسان حرف شنوى داشته باشند از دين منحرف كند. كم نبودند كسانى كه بدون تهذيب نفس، با پيش داورى و قبل از رجوع به قرآن فتوا صادر مىكنند و بدون اين كه كمترين شايستگى و صلاحيت علمى و تخصصى لازم را داشته باشند اظهار نظر مىكنند و مىگويند قرآن نيز همان نظر ما را دارد. طبيعى است كه چنين انسانهايى براى آن كه به نظرات و خواستههاى نفسانى خود رنگ دينى و قرآنى بزنند به آياتى مجمل و به حسب ظاهر مبهم تمسك مىجويند. بديهى است با چنين زمينه روحى و پيش داورى قبلى نه تنها ضمانتى براى فهم درست و صحيح از قرآن وجود ندارد، بلكه به طور طبيعى سوء برداشت و انحراف از حق را در پى خواهد داشت.
اين نوع برداشت و تفسير از قرآن در فرهنگ دينى به تفسير به راى تعبير مىشود و بدترين نوع مواجهه با دين و قرآن محسوب مىگردد. قرآن اين نوع برخورد با دين و آيات الهى را استهزا مىخواند و صريحا آن را نهى مىكندو لا تتخذوا آيات الله هزوا واذكروا نعمت الله عليكم و ما انزل عليكم من الكتاب و الحكمه يعظكم به واتقوا الله و اعلموا ان الله بكل شىء عليم ? آيات و احكام الهى را به استهزا نگيريد و نعمت خداى را بر خود ياد كنيد، و آنچه از كتاب و حكمت؛ يعنى احكام و حكمتها بر شما نازل شده است، ياد آور باشيد. از معصيت خدا بپرهيزيد و بدانيد خدا به هر چيز آگاه است.چنان كه قبلا اشاره شد كسانى از هدايت قرآن بهرهمند مىشوند كه بدان باور و ايمان داشته باشند، و كسانى كه با سوابق ذهنى و پيش داورى در صدد برمى آيند كه براى خواستهها و هواهاى نفسانى خود توجيه دينى و قرآنى دست و پا كنند و به راى خويش كلام خدا را تفسير و توجيه نمايند، از ايمان به خدا بى بهرهاند. در اين جا مناسب است به چند روايت در اين زمينه توجه كنيم:
قال رسول الله قال الله جل جلاله ما آمن بى من فسر برايه كلامى ? پيامبر از قول خداى متعال نقل مىكند كه خدا مىفرمايد هرگز به من ايمان نياورده است كسى كه با راى خويش كلام من را تفسير كند.در بيان ديگرى از پيامبر نقل شده است كه حضرتش فرمودندمن فسر القرآن برايه فقد افترى على الله الكذب ? كسى كه قرآن را به راى و نظر خويش تفسير كند هر آيينه نابجا به خداوند دروغ نسبت داده است. اين تعبير پيامبر صلى الله عليه و آله از آن روست كه كسى كه با پيش داورى در صدد بر مىآيد تا آيات را به نفع خود به نحوى توجيه كند و آن را تفسير قرآن و كلام الهى بنماياند، در واقع نظر خود را ملاك قرار داده، آن را به خداى متعال نسبت مىدهد. اين نوع مراجعه به قرآن و برداشت از كلام الهى به قدرى مذموم و خطرناك است و آن چنان موجب ضلالت گمراهى مىشود كه مرتكبان چنين گناهى در قيامت به سختترين عذابها مبتلا مىشوند. پيامبر صلى الله عليه و آله در اين زمينه نيز مىفرمايد:
من فسر القرآن برايه فليتبوا مقعده من النار ? كسى كه قرآن را به راى خويش تفسير كند جايگاهش در قيامت پر از آتش است.
بنابراين براى در امان ماندن از بدترين عذابها و پرهيز از افترا به خداى متعال و دورى جستن از سقوط در سراشيبى ضلال بايد هواهاى نفسانى را كنار گذاشت و به ذات اقدسش كه خير براى انسان نمىخواهد ايمان داشت و از خود محورى پرهيز نمود و خدا محورى را در عمق وجود خود حاكم گردانيد و خود را تسليم او نمود.
نظرات شما عزیزان: